۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

ناامنی راه کابل

روز دوشنبه هفته جاری گروهی مسلح به احتمال قوی طالبان بر شرکت راه سازی عمران (حاجی نبی خلیلی) در کوتل اونی-بهسود حمله کرده و خساراتی جانی و مالی به محافظین و تجیهزات شرکت وارد کردند.
این شرکت باتفاق یک شرکت ایرانی کار ساخت فاز دوم آسفالت سرک کابل- بامیان از مسیر میدان شهر را امسال شروع کرده اند.
فاز دوم از کوتل اونی الی شهر بامیان امتداد دارد که شرکت فوق الذکر از کوتل اونی الی کوتل حاجیگگ و شرکت ایرانی ادامه آنرا به شمول تونل حاجیگگ بر عهده گرفته است که اکنون هر دو شرکت در مسیرهای یادشده در حال کار روی زیر ساخت این جاده می باشند.

این حمله بر روند کار شرکت فوق و نیز امنیت راه و رفت و آمد مسافرین تأثیر منفی خواهد داشت و یکبار دیگر آرزوی دیرینه مردم این دیار را مبنی بر داشتن سرک قیر به تأخیر می اندازد.

هم چنین بر اساس گزارشات رانندگان و مسافران کابل- بامیان سحرگاه روز گذشته افراد مسلح در مسیر میدان شهر- جلریز چندین موتر مسافربری را متوقف کرده و پول و اموال قیمتی آنها غارت کرده اند، این واقعه در نزدیکی پسته های پلیس نظم عامه اتفاق افتاده است.
در هفته های گذشته دو موتر مسافرین بامیان در دره جلریز با مین کنار جاده ای برخورد کرد که به قربانی و زخمی شدن چندین تن مواجه شده است.
به دنبال ناامنی در مسیر دره غوربند پس از شهادت جواد ضحاک، مردم برای رفتن به کابل از مسیر میدان شهر استفاده می کردند که با اتفاقات فوق  باعث نگرانی مردم عادی و محاصره شده بامیان شده است، خارجی ها، مقامات و کارمندان موسسات و خارجی از طریق شرکت های ویژه ترانسپورتی هوایی به کابل رفت و آمد می کنند اما این سهولت برای مردم عادی تاکنون فراهم نشده است.

۱۳۹۰ تیر ۷, سه‌شنبه

ظرفیت مسلکی

دیروز درد یکی از دندانهایم طاقتم را برید، حاضر به کشیدن آن شدم، رفتم مستقیم به اتاق داکتر دندان در شفاخانه که دیدم قفل بود، گفتند رفته است کابل و معلوم هم نیست کی بیاید، شاید 4-5 روز به طول انجامد، هفته پیش که به سراغش رفتم چند قلم داروی چرک خشک کن داد و گفت بخور اگر خوب نشد، بکش (آخرین راه و آسان ترین راه)؛

رفتم بازار لوحه ای بنام داکتر ... دندانپزشک (ستاماتولوژیست) دیده بودم، شاگردش بود، گفت داکتر نیست، او دیگر اینجا کار نمی کند و همه کاره من هستم، اکنون برق نیست دو ساعت دیگر بیا با این بهانه از آنجا فرار کردم؛ کلینک دندان دیگری هم در بازار سراغ داشتم اما بدلیل عدم مسلکی بودن پرسنل آن و ترس از بیماری های منتقله خونی مثل هپاتیت و ایدز و ...آنجا نرفتم.

با این وضعیت امنیتی خراب راهها که نمی شود رفت کابل، ناچار روی آوردم به مسکن و تحمل درد!
باید منتظر بود تا تنها داکتر دندان بامیان برگردد، یک ولایت، یک زون و یک داکتر خیلی جالب است!

نبود یا کمبود کادر متخصص، ماهر و مسلکی در دیگر عرصه ها هم کاملن مشهود است مثل عرصه معارف، تحصیلات عالی، مهندسی و زیربنا و ...
من فکر می کنم که در حال حاضر ما به ویژه هزاره ها نیروی انسانی ماهر در چنین عرصه ها به قدر رفع مشکل داریم اما آنها به خود زحمت نمی دهند و سختی را تحمل نمی کنند که به مردم خویش خدمت کنند، شهرهای بزرگ، کشورهای همسایه، اروپا، استرالیا و آمریکا را ترجیح می دهند به زندگی در اینجا و اینجا مردم بیچاره می ماند و یک مشت نیروهای فاقد مهارت و هم چنان این چرخه فقر و غربت در حال تکرار است.
حل این مشکل که در دست خودماست، اگر من و تو برای این مردم دل نسوزانیم و کار نکنیم از نظام ها و افراد  انحصار گر و تبعیض گرا چه توقع!

رجوع به قانون اساسی

سخنگوی رئیس جمهور دادخواهی و شکایت نمایندگان پارلمان در پیشگاه سازمان ملل را مغایر حاکمیت ملی خواند و از آنها خواست این مشکل را در چهارچوب قانون اساسی افغانستان حل کند.
این حرف منطقی به نظر می رسد، آیا خود جناب رئیس جمهور در این زمینه قانونی عمل کرده است؟

من حقوقدان نیستم اما به عنوان یک شهروند عادی که به قانون اساسی و دیگر قوانین کشورم دسترسی دارم کوشش کردم به این سئوال جواب پیداکنم که به نتایج زیر رسیدم.

1- بر طبق اصول محاکمات عادلانه، که یک اصل جهانی است و قوه قضاییه افغانستان هم خود را ملزم به رعایت این اصول می داند گفته شده است، محکمه ای قانونی و عادلانه است که آن محکمه توسط قانون ایجاد شده باشد.

2- فصل هفتم قانون اساسی اختصاص داده شده است به قضاء و در ماده اول این فصل(ماده 116) قوه قضاییه را مرکب از ستره محکمه، محاکم استیناف و محاکمه ابتداییه دانسته و در ماده ای دیگر(ماده 122) محاکم خاص را تعریف کرده است مانند محکمه عسکری، محکمه رئیس جمهور (ماده 69)، محکمه وزراء (ماده 78)، محکمه اعضای ستره محکمه یا دادگاه عالی (ماده 127).

3- در فصل سوم نیز که به رئیس جمهور اختصاص داده شده در صلاحیت ها و وظایف رئیس جمهور (ماده 64) نیز هیچ صلاحیتی به رئیس جمهور مبنی بر تشکیل محکمه "ویژه" داده نشده است.

4- در قانون تشکیل و صلاحیت محاکم نیز صلاحیت ایجاد یا تشکیل محکمه "ویژه" یا محاکم دیگر غیر از آنچه قانون اساسی به صراحت نام برده به این قوه داده نشده است.

پس نتیجه گرفته می شود که محکمه "ویژه رسیدگی به شکایات انتخاباتی" بر اساس قانون تشکیل نشده است، مغایر قانون اساسی و غیر عادلانه است و رأی آن هم غیر قانونی بوده و نمی تواند "واجب التعمیل" باشد. 

سخنگوی رئیس جمهور بفرمایند اگر قانون اساسی چنین صراحت دارد و خود جناب چنین کار غیر قانونی را در تشکیل چنین محکمه ای انجام داده است، متضررین برای دادخواهی اگر به سازمان ملل نروند به کجا بروند؟

۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

ناهور پس از تهاجم

دیروز تیمی از دفتر حقوق بشر بامیان که به ساحه خوات و ناهور رفته بود بازگشت، آخرین خبرها را از آنها جویا شدم، گزارش زیر چکیده این گفتگوست:

در نیمه شب بیست و هفتم جوزا 1390صدها غارت گر و جنایتکار در پوشش کوچی اما با بیرق سفید براداران ناراضی بر خانه های مسکونی اهالی خوات و ناهور حمله کردند دره های سبز آب و خوات زیر آماج این چباول گران قرار گرفت، دی های (محل ذخیره) هیزم و علف مردم سوزانده شد، آنگاه وحشت عمومی تمام دره را فرا گرفت، زن، بچه، مردان و کهنسالان با ترس فراوان با پای پیاده برای حفظ جان خود، خانه و کاشانه شان را رها کرده و تا صبح پیاده روی کردند تا به منطقه امن برسند.

غارتگران و چپاول گران از دشت گله از مسیر "بوم دیگ لیس" و "پشت کتوگ" وارد دره خوات شده و قریه های "سبزک، شهرخوات پایین، شهر خوات بالاو ..." را حریق کرده، اموال را به آتش می کشند و به طرف پایین دره خوات فرار کرده و به دشت کتب باز گشتند.

جنایتکاران، آن شب "سید صادق دلیر" را در حالی که زخمی شده بود در یک موتر صرف انداخته، او و موتر را به آتش می کشند، دهها خانه را نیز سوزاندند به بیش از 40 قریه آسیب رسانده، صدها خانه، دوکان، یک مکتب و یک کلینیک را صدمه زدند و اموالشان را به غارت بردند.
در حدود 800 فامیل بی جا شده است و بیش از یک هزار مواشی نیز غارت گردیده است.

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

دستگیری قاتل شهید ضحاک

لحظاتی پیش از یک منبع موثق شنیدم که می گفت قومندان مطیع الله، فرمانده طالبی که شهید ضحاک را دو هفته پیش دستگیر کرده  و بعد به شهادت رسانده بود، در طی عملیات شب گذشته با یازده نفر از نفرات اش دستگیر شده است.
جزئیات بیشتر این خبر بعدن اعلام خواهد شد.

گفتمان بلاگرها

یکی دو روزی است که در سالن لینکن دانشگاه بامیان برای دوستان مجمع گفتمان دانشجویی کلاس وبلاگ نویسی را دایر کرده ام، شور و شوق آن دانشجویان نسبت به ژورنالیست شهروندی مرا واداشت که چنین جلساتی را ادامه دهم با هماهنگی محترم جواد همدرد مسئول مرکز لینکن این جلسات هر پنچ شنبه ساعت 3 تا 4 بعد الظهر در آن مرکز دایر خواهد شد، علاقه مندان می توانند با هماهنگی قبلی با مسئول لینکن در این جلسات اشتراک کنند.

در ضمن کپی این وبلاگ را در سرویس بلاگفا برای هموطنانم در ایران به همین نام فعال کرده ام.

نتایج دادگاه ویژه

لحظاتی پیش تلویزیون آریانا داشت بطور مستقیم نتایج بررسی ها و نیز فیصله های دادگاه ویژه انتخاباتی را اعلام می کرد، آنها هم با توجه به استناداتی که می کردند خود را حق به جانب نشان می دادند و کمیسیون انتخابات و شکایات نیز قبلن می گفتند که آنها حق به جانب اند و فصل الخطاب  و از سویی در حدود 200 نماینده پارلمان دیروز ائتلافی را اعلام کرده و هم قسم شدند تا از حقوق شان دفاع کنند و نخواهند گذاشت حتی یک نفر از جمع شان کم شود.
به نظر می رسد که کشور آبستن حوادث و رویدادهای سیاسی مهمی در روزهای آینده خواهد شد.
دعوا بین برنده ها و بازنده هاست و مردم عادی فقط تماشاگرند و می خواهند در این دعوا ترکش یا چره این دعوا، آنها را نگیرد، هرچه می شود به خیر بگذرد.

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

شورای جوانان

دیشب تلویزیون طلوع یک آگهی را در ارتباط با شورای جوانان بامیان نشر کرد که رپرتاژی بود از سفر چند وقت پیش معین صاحب وزرات و ...

امروز یکی از دوستان جوان را دیدم که با آمریت جوانان بامیان آشناست و همکاری می کند، او می گفت USAID برای شورای جوانان بامیان حدود یک ملیون دالر و برای جوانان هلمند دو ملیون دالر بودیجه اختصاص داده تا از طریق معینیت امور جوانان به مصرف برسد اما تاکنون که بیش از دو ماه از افتتاح چنین شورایی در بامیان می گذرد یک دالر هم برای بامیان ارسال نشده است اما  در هلمند این بودیجه در حال مصرف است.
دولتمردان از نام و آدرس ما صرف برای تبلیغات استفاده می کنند و پول را در جای دیگر مصرف می کنند.

یاد شهید ضحاک به خیر، او دقیقن دنبال چنین مواردی بود، حال بر رهروان اوست که چنین حقایقی را دنبال کنند و حق این مردم را از حلقوم چنین افرادی در آورند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

موج همت

چند روز پیش محترم رضا ضیایی از استکهلم زنگ زد و درخواست کرد که دوستداران شهید ضحاک در کشور سویدن می خواهند محفلی را برای آن شهید برگزار نمایند اگر پیامی از خانواه آن شهید برای این محفل فرستاده شود خوب است، با هماهنگی یکی از دوستان رفتم به خانه آن شهید، فرشته ضحاک پیامی را آماده کرده بود، ثبت کرده و برای آن دوستان ارسال کردم، خوشحالم که آن پیام موجی از صلابت و همت را برای آن هموطنان خلق کرده است، گزارش کامل آن محفل را اینجا بخوانید.

مدیریت افغانی

روز چهار شنبه هفته گذشته رفته بودم شفاخانه بخاطر انجام یک معاینه صحی، پشت پنجره خزانه دار منتظر بودم که دیدم داکتر ... با یکی از کارمندان اداری جر و بحث شدیدی دارند و آخر سر هم با عصبانیت از همدیگر جدا شدند، نفری که پیش از من در صف ایستاده بود لبخند زد و گفت هرچه کارمندای شفاخانه با هم ناساز شوند به نفع مریض ها تمام خواهد شد!

گلاب به روی تان از یکی از کارمندان سراغ دستشویی را گرفتم، مرا به دستشویی که در کنار حویلی بود (مخصوص مراجعین) آدرس داد، رفتم، دیدم که از بس که کثیف و ناپاک است دیگه نپرس و در در و دیوار شفاخانه نوشته بودند که دست های خود را بعد از تشناب با آب و صابون بشویید و...!

دم دروازه 4-5 نفر گارد یا پرسونل خدماتی نشسته بودند و مشغول تعریف کردن جوک و ریشخندی بودند و ...!

خوب این نمونه ای است از مدیریت ما افغان ها چکار باید کرد؟

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

مکتب یا انبار WFP

چند وقتی است که دخترکم که روزانه خسته و مانده از مکتب می آید، شکایت می کند که آنها صنف ندارند و در زیر صفه حیاط مکتب روی زمین حتی بدون خیمه درس می خوانند، مکتب، صنف آنها را به دیپوی بیسکویت WFP  اختصاص داده است.
رفتم جریان را از مدیر مکتب پرسیدم، او هم تصدیق کرد که با فشار ریاست معارف ناچار شده است 2300 کارتن بیسکویت آن موسسه را در آن صنف جای دهد، بیسکویت هایی که مختص دیگر مکاتب است!

رفتم به ریاست معارف، رئیس صاحب  در دفتر کارش بیش از 15 تصدیق نامه، تقدیر نامه و  روی میز کارش چندین لوح سپاس و نشان های ... و نیز بر دیوار دفترش دهها قطعه عکس از ملاقات هایش را نصب کرده بود.
از وی پرسیدم رئیس صاحب به نظر شما اطفال اولویت دارند یا بیسکویت؟ با لبخند گفت: هر دو؛ بیسکویت هم برای اطفال است و گفت تمام آن بیسکویت ها سهم همان مکتب است، مدیر مکتب باید برای سهمیه مکتب اش جای پیدا کند، حتی در صحن حیاط مکتب!

البته مدیر مکتب هم اذعان داشت فقط یک نفر ملازم دارد، مکتبی با بیش از 2000 شاگرد، او نمی تواند علاوه بر وظایف دیگر بیسکویت ها را هم نگهبانی دهد و افزود در روز تخلیه بیسکویت ها 5 کارتن بیسکویت مفقود گردید و چه تضمین وجود دارد که در آینده گم نشود و نیز ممکن است بخاطر این موضوع خون یک انسان به زمین ریخته شود.

به دفتر  سازمان خوراکه جهانی یا WFP رفتم و از آنها پرسیدم که این پروگرام کمکی شما باعث زحمت برای دانش آموزان شده است یکی از مسئولین آن دفتر تقصیر را به گردن ریاست معارف انداخت و آنها را مسئول دانست که باید جایی برای انبار سهمیه بامیان به آنها بدهد و او با تعجب از من پرسید که آیا درباره اهمیت این بیسکویت ها معلومات دارم؟ و بازهم سئوال کرد که خوب است این پروگرام قطع شود تا صنف درسی تخلیه گردد یا همچنان ادامه یابد و شاگردان در زیر خیمه باشند؟

خوشبختانه که موسسه شهدا تا ده روز دیگر شش صنف الحاقی دیگر را که در جوار این مکتب هست تکمیل کرده و به مکتب تقدیم خواهد کرد و می تواند مشکل شاگردانی که در زیر خیمه اند حل کند.
در نهایت این پاس دهی تقصیرها همچنان ادامه دارد، معارف راحت ترین راه را انتخاب می کند، شاگرد را از مکتب می کشد، به جای آن بیسکویت را انبار می کند و مسئولیت را هم به گردن اداره مکتب می اندازد.
البته راه حل های دیگر هم وجود دارد مثل اینکه سازمان خوراکه جهانی یک مکان دیگر را برای انبار بیسکویت و روغن و ... اش در بامیان پیدا کند که البته آن مسئول گفت در فکر این راه هم هست.
راه دیگر این است که آن موسسه یا دیگر موسسات یک کانتینر در حیاط مکتب بگذارند تا این بیسکویت ها و دیگر مواد انبار شدنی در آن جا ذخیره شود، مکتب فوق الذکر شش صنف درسی اش اختصاص داده شده به انبار بیسکویت، انبار کتاب، کتابخانه، لابراتوار، کامپوتر و ... و شش صنف نیز در حیاط مکتب زیر خیمه یا زیر آفتاب مستقیم درس می خوانند.
این وضعیت در لیسه ذکور و دیگر مکاتب هم وجود دارد.
به نظر اولیای امور مکاتب، مواد و امکانات مادی ارزش اش بیشتر از شاگردان و دانش آموزان است.
به جای شعارها و ژست های مطبوعاتی و به جای دل خوش کردن به تصدیق نامه ها و ... خوب است عملن به فکر کیفیت تحصیل آینده سازان باشیم، اگر فرزندان خود را در بهترین مکاتب خصوصی کابل یا در دیگر کشورها برای تحصیل روان کرده ایم، اندکی به فکر بچه های غریب مردم فقیر بامیان باشیم، آنها هم مستحق داشتن بهترین امکانات هستند، ما و امکانات برای آنها هستیم.

(ببخشید، این پست طولانی شد، برای اطفال معصوم که روزانه چندین کیلومتر را پیاده روی می کنند و  چنین وضعیتی روبرو هستند دلم درد می گیرد وگاهی گریه ام می گیرد و این پست را به این مناسبت نوشتم.)

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

اطلاع رسانی دقیق و تحلیل دقیق

اطلاع رسانی پراکنده درباره دو حادثه اخیر؛ شهادت جواد ضحاک و مسمومیت دختران در پنجاو سبب شده است که برخی از نوشته ها و تحلیل ها با واقعیت ها تطابق نداشته باشد.

اما درباره حادثه پنجاو، قرار آخرین معلومات:

پریروز با رئیس معارف، سرپرست صحت عامه و پلیس درباره حادثه لیسه دخترانه پنجاو صحبت کردم و از آخرین نتایج بررسی ها پرسیدم، آنها در معیت شخص والی و نمایندگانی از شورای ملی روز قبل از آن به ساحه رفته بودند و از نزدیک با شاگردان بستری شده در شفاخانه و نیز مکتب دیدن کرده بودند و در حدود 15 شاگرد را هم با خود برای تداوی به مرکز آورده بودند.
حال شاگردانی که به بامیان آمده بودند رضایت بخش بود، والی صاحب بعد از معاینه آنها در شفاخانه آنها را برای تفریح به پارک فامیلی بامیان برده و بعد از آن ترتیب بازگشت آنها را به پنجاو داده بود.
به گفته آن مقامات، بررسی های صحی  از هوا، آب و بررسی جنایی از مکتب و دیگر تحقیقات اولیه هیچگونه علایم مواد سمی یا خرابکاری را نشان نداده است و حدس و گمان هایی هم وجود دارد که مسئله یک تلقین روانی باشد و معاینه نمونه خون هم در شفاخانه پی آر تی در قندهار ادامه دارد و گفته شده است ممکن است، نمونه هایی به کشور آلمان هم فرستاده شود.

درباره شهید ضحاک هم برخی های می گویند سر بریده شده است و چهار همراهش نیز شهید شده و ... که چنین مطالبی نیز عاری از حقیقت است و دشمنان تنها ایشان را به شهادت رسانده و چند نفر دیگر را دستگیر کرده بودند که آنها را چند روز بعد آزاد کردند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

انتقام خون بی گناه

انتقام خون شهید ضحاک (اینجا) یکی از خواسته های خانواده و مردم بامیان است، عملیات شب گذشته بخشی از خواسته های ماست، مردم بامیان ضمن حمایت از این اقدام، خواهان مجازات و پاکسازی تمام تروریست های دره قمچاق ولسوالی سیاگرد و دره غوربند هستند.

تجلیل از سیزده رجب

دیشب داشتم مقاله وزین دکتر حفیظ الله شریعتی (اینجا) را می خواندم و امروز دیدم که افرادی منتسب به انجمن فرهنگی مذهبی امام جعفر صادق (ع) محفل تجلیل از سیزده رجب سالروز میلاد حضرت علی (ع) را تدارک دیده و مردم را دعوت به شرکت در آن مراسم می کردند، به راستی چرا تجلیل از مناسبت های مذهبی را فقط افراد یا قشر خاصی برگزار می کنند، آنها چه هدفی را تعقیب می کنند؟، مقاله فوق به این سئوالات به درستی پاسخ داده است.

خاطره گویی از شهید ضحاک

دیروز نزدیکی های غروب عده ای از یاران شهید ضحاک در مقابل چوک شهید مزاری که سال گذشته شورای ولایتی و در رأس آن ضحاک شهید برای دفاع از حقوق مردم 35 روز خیمه نشینی کرده بود گرد هم آمده بودند و خیمه هایی را که روز گذشته بر افراشته بودند جمع کرده و خاطراتی را از شهید ضحاک نقل کردند.
 برخی خاطرات زیاد عمیق نبود، بیشتر دوستان می پرداختند به کلیات تا قصه های مشخص.
و معلوم هم بود که ضحاک با سینه ای پر از خاطرات از بین ما رفت و اینک هم اگر تلاش نشود برای جمع آوری خاطرات، قصه هایی که بیانگر آرمان ها و اندیشه های بلند آن شهید است این نیز به فراموشی خواهد رفت و ما می مانیم و یک مشت حرف های کلی و آرمانی.

یادم هست که در جمعه قبل از اینکه شهید ضحاک دستگیر شود،( ششم جوزا) در محفل تجلیل از میلاد پیشوای شهید، ضحاک یکی دو خاطره از رهبر شهید تعریف کرد، دانستم که قصه های زیادی از آن تاریخ به ویژه سه سال مقاومت غرب کابل دارد، تصمیم داشتم در آینده پای صحبت هایش بنشینم و از آن قصه بیشتر بشنوم اما دریغ و درد...

و باز هم در صحبتی که با ملک شفیعی مستند ساز برجسته کشور در هفته پیش داشتم به این مسئله اشاره کردم که هنرمندان، نویسندگان و ... رسالت دارند تا تاریخ مقاومت، قهرمانی و دلیری این مردم را به ویژه در روزهای جنگ، مقاومت و ... را مستند سازی کنند و برای نسل های آینده منتقل کنند، تا آنها بدانند کی ها چی کار کرد و چرا خونشان ریخته شد و مسئولیت ما چیست؟ اکنون عده کمی از آن قهرمانان و حماسه سازان مانده اند یا در دسترس اند، تا فرصت باقی است باید این کار را کرد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

انسجام هزاره ها

چند روز پیش از دوستی پرسیدم، آینده چی خواهد شد؟ وی گفت: هزاره ها در هزار راه روان است، کدام طرح مشخصی نداشت اما در مرحله فعلی گذار از احساس به عقلانیت را توصیه کرد.
شبکه سراسری هزاره ها توصیه های مفید و راهگشایی را برای حل این بحران سفارش کرده است.
و برخی دوستان در فیس بوک نیز صفحه ای را بدین منظور ایجاد کرده اند.
شما چه فکر می کنید؟
سرمایه های علمی و فرهنگی جامعه باید هرچه زودتر جامعه را از این بن بست برهانند، طرح ها باید با توجه به شرایط امروز جامعه قابل تطبیق باشد و باید هرچه زودتر توسط نخبه گان و رهبران اجتماعی تطبیق گردد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

عدالت و امنیت


مردم بامیان امروز برای تأمین امنیت شخصی، امنیت راههای مواصلاتی، مجازات قاتلین شهید ضحاک راهپیمایی کردند.
امنیت و عدالت شعار اصلی آنان بود.
به نظر من دادخواهی و خونخواهی برای شهید ضحاک باید همچنان ادامه یابد اما از راههای درست آن، کشاندن مردم به راهپیمایی یک روش دادخواهی است اما تنها راه نیست، نخبه گان باید راههای متعدد را جستجو و امتحان کنند تا به هدف برسیم.

البته دیشب نیز یک اعتراض خودجوش در بازار بامیان از طرف دانشجویان صورت گرفته بود، بیش از 5 شب است که آنها از برق جنراتوری بازار محروم اند با توجه به این که صدها دانشجو در اتاق های بازار ساکن می باشد و در حال حاضر نیز فصل امتحانات آنها می باشد، نبود برق فغان آنها را در آورده است و صاحب جنراتور هم به علت ظرفیت پایین جنراتور از آنها معذرت خواسته است.

تذکر: عکس های بیشتر این راهپیمایی را به سایت جمهوری سکوت فرستاده ام می توانید آنها را آنجا ببینید.

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

خونخواهی و دادخواهی

نقشه محل اسارت، پل رنگان و محل شهادت دره قمچاق ولسوالی سیاگرد ولایت پروان
  • جنرال جوهری در سخنرانی و مصاحبه مطبوعاتی خود در روز تشییع جنازه شهید ضحاک گفت: ما به کمک نیروهای ائتلاف روز جمعه سیزدهم جوزا (روزی که آقای ضحاک دستگیر شده بود)، دشمن را در ساحه مورد نظر محاصره کرده بودیم و حتی محل اختفای ایشان را هم زیر نظر داشته و آماده عملیات بودیم،  گرچه زنده بیرون آمدن شهید ضحاک 30-40 فی صد بود اما به اصرار ریش سفیدان، بزرگان و خانواده ایشان این عملیات لغو شد و فرصت برای مذاکره کنندگان فراهم شد، وی افزود که اکنون نیز پلان علمیات بالای این گروپ تروریستی 60-70 داریم اما زمان آن مشخص نیست.
  • به نقل از هیئت مذاکره کننده، تروریستان در منطقه قمچاق و اطراف ولسوالی سیاگرد لانه دارند، رفت و آمد آزاد داشته و از پشتیبانی مردم محل نیز برخوردار هستند و پلیس و مقامات محل نیز به آنها کار ندارند یا زورشان نمی رسد.
  • دوستانی که جنازه شهید ضحاک را دیده بودند، گفته اند، ازپشت گردن الی پشت پای ایشان آثار کیبل و نیز خراشیدگی پوست و در جاهای دیگر بدن شان نیز آثار سیاهی و کبودی مشاهده شده است و دو محل گلوله یکی در صورت دیگری در سمت راست سینه ایشان مشاهده گردیده است، یعنی ایشان را بعد از شکنجه های زیاد و زجر کشی به شهادت رسانده اند. 
  • فرمان هر گونه عملیات نظامی را باید رئیس جمهور به عنوان سرقومندان اعلی قوای مسلح صادر کند و نیروهای ائتلاف هم می ترسد سر خود، عملیات نظامی نماید، منطقه فوق، پشتنون نشین است و تروریستان هم براداران ناراضی رئیس جمهور و جناب ایشان هم به این راحتی ها تن به این عملیات نخواهد داد، یعنی از دیدگاه ایشان این گونه حرکات عادی است و هر روز در جایی از این وطن اتفاق می افتد.
  •  
  • درس آموخته شده آن است که دشمن زبون با چنین عناصری، جزء شکنجه و کشتن معامله دیگر نخواهد کرد، پس بهتر بود، عملیات در آن روز انجام می شد، اگر ایشان هم در این عملیات کشته می شدند، بهتر از این بود که زجر کش شود و حداقل چندین نفر از نیروهای دشمن هم کشته می شدند.
  • اما حالا برای تشفی خاطر بازماندگان، برای ریشه کن شدن نا امنی و و از بین رفتن لانه تروریستان باید رئیس جمهور را از هر راهی که امکان دارد تحت فشار قرار داد (رهبران، نمایندگان پارلمان، شورای ولایتی، نهادهای مدنی و مدافعین حقوق بشر و ...) تا دستور این عملیات را صادر کند، این یعنی خونخواهی از شهید ضحاک و دادخواهی آرمان های او خواهد بود.

۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

محو تبعیض، شادی روح ضحاک

حدود یک و نیم ماه پیش روسای دفاتر کمیسیون حقوق بشر و برخی اعضای رهبری آن کمیسیون برای شرکت در کنفرانسی در بامیان گردهم آمده بودند، 

در ضیافت شامی که با حضور این مهمانان و مسئولین بامیانی برگزار شده بود، شهید ضحاک در سخنان کوتاهی به مهمانان گفت: در بامیان هیچ گونه نقض و تخطی جدی حقوق بشری وجود ندارد اما دولت مرکزی و جامعه جهانی حقوق ما را نقض می کند، بطور مثال در سمیناری {بودجه سازی} که در کابل شرکت کرده بودیم در جدول درج بودجه های انکشافی، برای بامیان در سال 1390 مبلغ بیست ملیون دالر برای سرک بامیان- یکاولنگ در نظر گرفته بودند، بودجه این سرک چند سال است که در جدول می آید که ما اعتراض کردیم، یعنی برای سال جاری حتی یک لک دالر هم برای بامیان بودجه انکشافی در نظر نگرفته اند، این نقض حقوق بشر نیست؟


البته برای  این سئوال رئیس شهید شورای ولایتی در آن جلسه پاسخی ارایه نشد و این سئوال هم چنان بی پاسخ مانده است، همانگونه که یادگار ضحاک از ما درخواست کرد که او و آرمان های عدالت خواهی و مبارزه اش با تبعیض را فراموش نکنیم، اینک رسالت ماست (فعالین مدنی- حقوق بشری، یاران، اعضای شورای ولایتی، نمایندگان پارلمان و ...) که برای این سئوال جواد ضحاک دادخواهی راه اندازیم و برایش جواب بخواهیم و از رئیس جمهور محترم بخواهیم که تنها تسلیت عمیق(اینجا) کافی نیست، برداشتن تبعیض، انکشاف متوازن می تواند روح آن شهید را از شما و ما خوشنود سازد.

تذکر: اعلامیه قاتلین شهید ضحاک را هم اینجا بخوانید.

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

روز وداع با ضحاک-2

امروز همه سران هزاره آمده بودند؛ احمد بهزاد معاون شورا، فهیمی بلخاب، جنرال جوهری، جنرال وحدت، نمایندگان بامیان و ...
خلیلی، محقق، مدبر و دوستم هم پیام داده بودند.


 فرشته ضحاک با قامتی استوار و سخنان عاطفی خویش شهادت را آرزوی پدرش دانست و از مردم خواست که یاد و راه او را فراموش نکنند.
مردم نیز حین صحبت های یادگار ضحاک ضجه سر می دادند.

 احمد بهزاد هم با حزن و اندوه و سخنان آتشین گفت: محکوم کردن و تسلیت گفتن راه بجایی نمی برد، حاکمیت با سیاست های غلط خویش و برادر خواندن تروریستان و زمینه سازی برای صدور فتوا علیه نیروهای خارجی عملن زمینه تقویه تروریزم را مهیا می سازد، برنامه هایی است تا دوره سیاه عبدالرحمنی باز تکرار شود، همه آنانی که از این سیاست آسیب دیده  ابد، بیایید برای تغییر این سیاست حکومت و حاکمیت عدالت متحد شویم و به حاکمیت بگوییم یا ما را انتخاب کند یا برادران آدمکش تروریست اش را!
سخنان بهزاد مردم را بسیار زیاد هیجانی و احساساتی کرد،  بارها مردم با شعار تکبیر از سخنان او استقبال کردند.
جنرال وحدت معین وزارت داخله نیز نتوانست گپ بزند.

جنرال جوهری معین وزارت دفاع گفت: در سال 2001 ما فکر کردیم، جنگ تمام شده است و سلاح های خود را تحویل دادیم اما حالا فهمیدیم، ملتی که بخواهد برای عدالت مبارزه کند، مبارزه اش دوام دار خواهد بود.
باید با بصیرت، بیداری و برخوردی آگاهانه با مسایل برخورد کرد، دشمن با شهید کردن ضحاک که انتخاب مردم بود نشان داد که با مردم دشمنی دارد و شهادت برای کسانی است که لیاقت اش را دارند و جواد مظلومانه اماعزت مندانه، به آنچه که لیاقت اش بود رسید.




پیکر به خون خفته ضحاک در اینجا با تندیس پیشوا و رهبرش وداع می کند



 نماز جنازه به امامت استاد محمد اکبری اقامه گردید.

و سر انجام جواد ضحاک در گلزار شهدای بامیان به آغوش خاک شتافت

روز وداع با ضحاک-1

هم اکنون مراسم تشییع جنازه شهید جواد ضحاک در مسجد رهبر شهید آغاز شده و من هم در آن شرکت خواهم کرد.

به قرار گفته های ستاد برگزاری مراسم تشییع شهید ضحاک نامبرده در گلزار شهدای بامیان در کنار دهها شهید گمنام دفن خواهد شد.

برخی از خبرگزاری ها دیروز اعلام کردند که همراه ضحاک چهار نفر دیگر که از همراهان ایشان می باشد، شهید شده است که شهدای دیگر از همراهان شهید ضحاک نبوده، آنها کسانی بودند که در آن روز شوم به چنگ گروهگ جنایتکار افتاده و همراهشان اسنادی بوده دال بر همکاری آنها با حکومت یا موسسات که آنها را هم شهید کرده اند، جزئیات بیشتر در این مورد را در پست های بعدی خواهم نوشت.

می روم به این محفل.

شهید ضحاک

هزاران نفر از شهروندان بامیان امروز با اشک و ناله به استقبال یکی از غیور مرد ترین های خود رفت، او که با زبان ساده و استوار خویش برای عدالت و حقوق مردم خویش- هزاره- فریاد می زد، امروز پیکر خونین اش بر دستان مردم از میدان هوایی تا مسجد رهبر شهید تشییع شد.

او یادگار مزاری بود و  به گفته یکی از اعضای شورای ولایتی وصیت کرده است که در کنار مرقد رهبر شهید در مزار دفن گردد، فردا مردم قدر شناس بامیان با این یار، وکیل و رئیس محبوب شورای ولایتی شان وداع خواهند کرد.

گرچه امروز برای مظلومیت ضحاک، خودم و مردم ام گریه ها کردم و این وضعیت روحی دیگر  برایم نای نوشتن نگذاشته است اما به قول آقای سجاد محسنی که امروز گفت فردای عدالت خواهی شهید ضحاک را در سرتاسر جهان بلند خواهیم کرد، تصمیم گرفتم که این پست و این عکس ها این بگذارم.









 







۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

انا لله و انا الیه الراجعون

دوست ندارم قاصد مرگ باشم اما صرف جهت اطلاع رسانی به هموطنانی که در اقصی نقاط عالم بی صبرانه در پی خبری از ضحاک می باشند، بگویم که ایشان را مظلومانه و غریبانه مانند رهبر شهید به شهادت رساندند.
دیگر نای نوشتن ندارم.

با مستند سازان

دوست عزیز و فرهیخته ام علی پیام دیروز گفتمانی را با ملک شفیعی مستند ساز برجسته کشور که چند روزی می شود که در بامیان است، ترتیب داده بود.
دو هفته پیش نیز آقای مصطفی کیا دیگر مستند ساز برجسته کشور مهمان وبلاگ نویسان بامیان بود.

در جلسه دیروز صحبت از سینمای مستند و داستانی شد و گفته شد که سینمای مستند، مشکلات، نارسایی ها و وضعیت فعلی زندگی مردم را به تصویر می کشد و در خدمت واقعیت اجتماع است، اما سینمای داستانی بیشتر تفننی و خیالی است و به کسی آسیب نمی رساند و اقلیت مرفه و بی درد جامعه، پشتیبان، خریدار و علاقمند سینمای داستانی است اما سینمای مستند فاقد چنین پشتوانه ای است.

صاحبین رسانه های امروز افغانستان نیز کم کم تبدیل می شوند به قشر مرفه و در حال جدایی از اکثریت جامعه هستند به همین خاطر بیشتر روی می آورند به فیلم های داستانی هندی، ایرانی، کوریایی، آمریکایی و ... اما تولیدات مستند سازان افغانستان را نشر نمی کنند! تنها ملک شفیعی بیش از 30 فیلم مستند ساخته است، شما چند فیلم وی را از تلویزیون های افغانستان دیده اید؟
از وی پرسیدم که چاره کار چیست که آثار مستند سازان که مورد ذائقه اکثریت فقیر جامعه است در دسترس آنها قرار گیرد؟ وی با تردید گفت شاید ایجاد سینما یا سالن نمایش مخصوص فیلم های مستند یا راه اندازی تلویزیون ویژه یا تکثیر توسط CD یا DVD یا راههای دیگر!

وی افزود، هرچند در سال اخیر جوانان فیلم ساز افغانی دستاوردهای خوبی در عرصه مستند و داستانی داشته است اما مشکل عمده این است که اکثر این جوانان بصورت آماتور  و تجربی کار می کنند، پس از یک دوره ای آنرا رها می کنند و جوانانی دیگر می آیند در این عرصه که این وضعیت برای رشد سینمای ما وضعیت خوبی نیست.

از وی پرسیدم که چرا مستند سازان ما به سراغ حقایق دوران جنگ به ویژه سه سال مقاومت غرب کابل، قتل عام های مزار، یکاولنگ و بامیان نمی روند، خیلی از کسانی که در آن دوره ها نقش های بارز داشتند و افتخاراتی را آفریدند در حال از بین رفتن هستند، این مکلفیت فیلم سازان است که این حقایق را برای نسل های آینده انتقال دهند اما وی گفت این کار بدون پشتوانه مالی امکان پذیر نیست و رهبران ما هم برای این کار هزینه نمی کنند و شاید هم می خواهند و دوست دارند از آن حقایق فاصله بگیرند و جامعه جهانی هم در این قسمت علاقه سرمایه گذاری نیست، مستند ساز با جیب خالی که نمی تواند این کار را بکند!

۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

روز جهانی محیط زیست

برنامه محیط زیست ملل متحد و ریاست محیط زیست بامیان، دیروز حشر عمومی پاک کاری و نظافت بازار را توسط رضاکار محیط زیست که اکثر آنها دانشجو بودند، راه اندازی نمودند.
چندین بوری (بوجی) آشغال جمع آوری شده بود و آخر کار هم نفری یک خریطه پارچه ای به شرکت کنندگان دادند تا من بعد به جای خریطه پلاستیکی از آن استفاده نمایند.

هر سال چنین حشری به مناسبت روز جهانی محیط زیست راه انداخته می شود، این کار سمبلیک برای نهادینه شدن فرهنگ حفظ محیط زیست کاری است خوب اما تنها اتکا به چنین کاری و غافل ماندن از تخریب محیط زیست و عدم تطبیق قانون محیط زیست روز به روز وضعیت محیط زیست را خراب تر خواهد کرد،

بطور نمونه می بینیم که هر سال زمین های زراعتی زیادی ابتدا به نام باغچه و باغ دورش دیوار کشیده می شود و سپس در فرصتی مناسب درون آن خانه مسکونی ساخته شده و بعدش هم برای موسسه ای کرایه داده می شود!

رودخانه ای که از وسط شهر می گذرد ببیند، انبوهی از پلاستیک، فضولات و آشغال با خود دارد!

نمونه دیگر در سمت شمال تپه الماس، نرسیده به شهر غلغله که دارای محیط زیست طبیعی زیبا و سرشار از منابع آبی چون چشمه و آبهای جاری می باشد، هم اکنون در حال تخریب است و گویا سرمایه داری آنرا خریده است و می خواهد هوتل درست کند!

اینها نمونه هایی است از تخریب محیطی که در آن نفس می کشیم و زندگی ما به آن بستگی دارد؛ هم من، هم شما و هم مسئولین در این رابطه وظیفه داریم، شرکت مسئولین در برنامه نمادین حشر کاری خوب اما تطبیق قانون محیط زیست بصورت قاطع و جدی وظیفه و مسئولیت آنهاست!

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

از ضحاک

بنا بر گفته برخی منابع، مذاکره با ربایندگان ادامه دارد و امیدواری هایی هم وجود دارد که به زودی جواد ضحاک آزاد خواهد شد.

فقط امیدواریم.

۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

برای ضحاک

خبر دیروز کوتاه اما تکان دهنده بود، جواد ضحاک که از کابل به بامیان می آمده در دره غوربند، اختطاف شده است.
این خبر در نبود رسانه همگانی اما با کمک تلفن خیلی زود منتشر شد، حتی میله کسانی را که به بند امیر رفته بودند را خراب کرد!

تاکنون نیز نگرانی ها، بیم ها و امید ها هم چنان وجود دارد، ضحاک در بامیان یک وزنه است، شهامت، شجاعت، دفاع او از حق، صمیمیت و جملات نغز و طنز او، همراهی او با بابه مزاری، ریاست شورای ولایتی و سایر ویژگی های او، از او  مردی برجسته ساخته است.

تاکنون نیز معلوم نیست کی ها او را و به چه هدف ربوده اند اما همه مردم بامیان امیدوارند که او هرچه زودتر آزاد شود.

اما به هرحال این حادثه نشان دهنده وضعیت زندگی ما هم هست، ما از هر طرف در محاصره ایم، اگر بخواهیم کابل برویم هم از مسیر میدان شهر و هم از مسیر غوربند با چنین مشکلاتی روبرو ایم، برای مردم عادی هم خط هوایی کابل- بامیان وجود ندارد، پس ماییم و همین ریسک، باید برای رفع این مشکل چاره ای اندیشید!